جدول جو
جدول جو

معنی باب الکرج - جستجوی لغت در جدول جو

باب الکرج
(بُلْ کَ رَ)
محلی بین همدان و اصفهان. (معجم البلدان ذیل فرّزین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُلْ کَ)
موضعی در عراق عجم که علاءالدولۀ کاکویه در آنجا با ابوالعباس تاش فراش حرب کرد. (طبقات الاطباء ج 2 ص 8) (تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 425 س 6) (تتمۀ صوان الحکمه چ لاهور 1351 هجری قمری ص 57). ولی در بعض مآخذ باب الکرج آمده. (جشن نامۀ ابن سینا. دکتر صفا ج 1 ص 37) ، دروازه ای بگرگان. رجوع به سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو چ قاهره 1342 هجری قمری ص 90 شود
لغت نامه دهخدا
(بُلْ فَ رَ)
دروازه ای بدمشق. (عیون الانباء ج 2 ص 167)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ اَ زَ)
محله ای در بغداد. (منتهی الارب). محله ای بزرگ دارای بازارهای بسیار و محال بزرگ در مشرق بغداد، بدانجاعده ای محلهاست که هر یک از آنها شهرگونه ایست. (از معجم البلدان). عبدالله بن جبرئیل آورده است: ابوالحسن حرانی و سنان حکایات جالب بسیار دارند که از آن جمله است حدیث بریان کردن جگر و داستان آن چنین است که: شخصی در باب الازج جگرپزی داشت و هر وقت این دو تن از برابر او میگذشتند وی برمیخاست و با احترام آنان برپا می ایستاد تا میگذشتند. (عیون الانباء ج 1ص 227). در بغداد مردم محلۀ باب الازج که از اهل سنت و اکثر ایشان پیرو مذهب امام احمد بن حنبل اند از پذیرفتن اوامر ’خدابنده’ امتناع کردند... (سفرنامۀ ابن بطوطه ص 151، بنقل تاریخ مغول اقبال ص 318)... از مولد ابن احمد بن علی ابوالحسن معروف به ابن الهبل طبیب پرسش شد، پاسخ داد: در بیست و سوم ذیقعده سنۀ 525 هجری قمری به بغداد به باب الازج متولد شدم. (تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک سال 1320 هجری قمری ص 239 س 13)
لغت نامه دهخدا
(بُلْکُ)
دروازه ای بشهر بالمه در اندلس که عرب آنرا میورقه می نامیدند. (الحلل السندسیه ج 2 ص 246)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ کَ بِ)
رگی است که کیلوس از آن بتوسط رگهای موسوم بفروع الباب در کبد نفوذ کند
لغت نامه دهخدا
(بُسْ سَ)
یکی از ده دروازۀ قصر المعزلدین الله در مصر:... و این حرم را ده دروازه است بر روی زمین هر یک را نامی بدین تفصیل غیر از آنکه در زیر زمین است:... باب السریج... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 62)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ خَ لَ)
سوق البار، شهریست به یمن بین صعده و عثر و آن بین خصوف و مینا است، (از معجم البلدان: بار)، و رجوع به سوق البار شود
لغت نامه دهخدا
(بُلْ حَ)
یکی از دروازه های بغداد است که در آنجا محلۀ بزرگی بنام حربیه واقع است. دروازۀ مزبور به حرب بن عبدالملک یکی از سرداران ابوجعفر منصور منسوب است و در باب حرب مقبرۀ امام احمد بن حنبل و بشرالحافی و ابوبکر خطیب و گروه بیشمار از دانشمندان و پارسایان و مشاهیر مسلمانان است. (از معجم البلدان ذیل باب الحرب و حربیه) (مراصد الاطلاع). رجوع به تجارب الامم چ عکسی لیدن ج 2 ص 298 شود. در تاریخ امام یافعی مسطور است که احمد حنبل از خواص اصحاب امام شافعی بود.... مدت حیاتش هفتاد و هشت سال بود ومدفنش باب حرب است. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 270)
لغت نامه دهخدا
در اندرون در حرم درب حرم: دیده بردارای که دیدی شوکت باب الحرام قیصران روم سر بر خاک و خاقانان چین. (کلیات سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار